کد مطلب:76 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:310

احکام نکاح
ازدواج و زناشویی ) بـواسـطه عقد ازدواج , زن به مرد حلال می شود وآن بردو قسم است : دائم وغیردائم .

عقد دائم آن اسـت كـه مـدت زنـاشـویـی در آن معین نشود وزنی را كه به این قسم عقد می كنند زوجه دائمه مـی گـویند.

و عقد غیر دائم آن است كه مدت زناشویی درآن معین شود, مثلا زن را به مدت یك سـاعـت یـا یـك روز یا یكماه یا یكسال یا بیشترعقد نمایند وزنی را كه به این قسم عقد كنند متعه وصیغه می نامند.



احكام عقد

(مـسـاله 2372) در زناشویی - چه دائم و چه غیر دائم - باید صیغه خوانده شود وتنها راضی بودن زن ومرد كافی نیست و صیغه عقد را یا خود زن ومرد می خوانند, یادیگری را وكیل می كنند كه از طرف آنان بخواند.

(مـسـالـه 2373) وكـیل لازم نیست مرد باشد, زن هم می تواند برای خواندن صیغه عقد از طرف دیگری وكیل شود.

(مـسـاله 2374) زن و مرد تا یقین نكنند كه وكیل آنان صیغه را خوانده است نمی توانند به یكدیگر نـگـاه مـحرمانه نمایند.

و گمان به این كه وكیل صیغه را خوانده است كفایت نمی كند.

ولی اگر وكیل بگوید صیغه را خوانده ام كافی است .

(مـساله 2375) اگر زنی , كسی را وكیل كند كه مثلا ده روزه او را به عقد مردی درآورد وابتدای ده روز را مـعـین نكند, آن وكیل می تواند هر وقت كه بخواهد اورا ده روزه به عقد آن مرد در آورد ولـی اگـر مـعـلـوم بـاشد كه زن , روز یا ساعت معینی را قصدكرده , باید صیغه را مطابق قصد او بخواند.

(مساله 2376) یك نفر می تواند برای خواندن صیغه عقد دائم یا غیر دائم از طرف زن و مرد, وكیل شود.

و نیز مرد می تواند از طرف زن وكیل شود و او را برای خودبطور دائم یا غیر دائم عقد كند.

و همچنین زن می تواند از طرف مرد وكیل شود كه خود را به عقد او در آورد.

ولی احتیاط مستحب آن است كه عقد را دو نفربخوانند.

دستور خواندن عقد دائم (مساله 2377) اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید:زوجتك نفسی علی الـصـداق الـمعلوم (یعنی خودرا زن تو نمودم به مهری كه معین شده ),پس از آن بدون فاصله مرد بـگـوید: قبلت التزویج (یعنی قبول كردم ازدواج را) عقدصحیح است واگر دیگری را وكیل كنند كه از طرف آنان صیغه عقدرا بخواند چنانچه مثلا اسم مرد احمد واسم زن فاطمه باشد ووكیل زن بـگـویـد: زوجـت موكلتی فاطمه موكلك احمد علی الصداق المعلوم , پس بدون فاصله وكیل مرد بگوید: قبلت التزویج لموكلی احمد علی الصداق المعلوم صحیح می باشد.

و بهتر آن است لفظی كه مردمی گوید با لفظی كه زن می گوید مطابق باشد, مثلا اگر زن زوجت می گوید مرد هم قبلت التزویج بگوید.

دستور خواندن عقد غیر دائم (مـسـالـه 2378) اگـر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد غیر دائم را بخوانند بعد ازآن كه مدت ومهر را معین كردند, چنانچه زن بگوید: (زوجتك نفسی فی المده المعلومه علی المهر المعلوم ) بعد بدون فاصله مرد بگوید: (قبلت ) صحیح است .

و اگر دیگری را وكیل كنند واول , وكیل زن به وكیل مرد بگوید: (متعت موكلتی موكلك فی المده المعلومه علی المهر المعلوم ) پس بدون فاصله وكیل مرد بگوید: (قبلت لموكلی هكذا) صحیح می باشد.

شرایط عقد (مساله 2379) عقد ازدواج چند شرط دارد: اول - آن كـه بـه عربی صحیح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند بهتر بلكه احوط آن است كه كسی را كه می تواند به عربی صحیح بخواند وكیل كنند, لكن لازم نیست .

و خودشان هم می توانند به غیر عربی بخوانند, اما باید لفظی بگویند كه معنی زوجت و قبلت را بفهماند.

دوم - مـرد و زن یا وكیل آنان كه صیغه را می خوانند, قصد انشا داشته باشند یعنی اگر خود مرد و زن صـیغه را می خوانند زن بگفتن (زوجتك نفسی ) قصدش این باشدكه خود را زن او قرار دهد و مـرد به گفتن (قبلت التزویج ) زن بودن او را برای خودقبول نماید, و اگر وكیل مرد و وكیل زن صـیغه را می خوانند, به گفتن (زوجت (الخ ) وقبلت ) قصدشان این باشد كه مرد و زنی كه آنان را وكیل كرده اند زن و شوهر شوند.

سوم - كسی كه صیغه را می خواند عاقل وبنابر احتیاط لازم بالغ باشد چه برای خودش بخواند, یا از طرف دیگری وكیل شده باشد.

چهارم - اگر وكیل زن و شوهر یا ولی آنان صیغه را می خوانند, در عقد, زن و شوهررا معین كنند, مثلا اسم آنان را ببرند یا به آنان اشاره نمایند.

پس كسی كه چند دختردارد, اگر به مردی بگوید: (زوجتك احدی بناتی ) یعنی : زن تو نمودم یكی از دخترانم را.

و او بگوید (قبلت ) یعنی : قبول كردم چون در موقع عقد, دختر را معین نكرده اندعقد باطل است .

پنجم - زن و مرد به ازدواج راضی باشند, ولی اگر زن ظاهرا با كراهت اذن دهد ومعلوم باشد قلبا راضی است عقد صحیح است .

(مـسـالـه 2380) اگـر در عقد یك حرف غلط خوانده شود كه معنای آن را عوض كندعقد باطل است .

(مـسـالـه 2381) كـسی كه دستور زبان عربی را نمی داند, اگر قرائتش صحیح باشد ومعنای هر كلمه از عقد را جداگانه بداند, و از هر لفظی معنای آن را قصد نمایدمی تواند عقد بخواند.

(مـساله 2382) اگر زنی را برای مردی بدون اجازه آنان عقد كنند, و بعدا زن و مردبگویند: به آن عقد راضی هستیم , عقد صحیح است .

(مـسـالـه 2383) اگـر زن ومرد یا یكی از آن دو را به ازدواج مجبور نمایند, و بعد ازخواندن عقد راضـی شـونـد وبگویند: به آن عقد راضی هستیم , اگر عقد با قصدخوانده شده باشد, لازم نیست دوباره بخوانند اگرچه بهتر است .

(مـساله 2384) پدر وجد پدری می توانند برای فرزند نابالغ , یا دیوانه خود كه به حال دیوانگی بالغ شـده اسـت هـمـسـر انـتخاب كند, و بعد از آن كه آن طفل بالغ شد, یادیوانه عاقل گردید, اگر ازدواجی كه برای او كرده اند, مفسده ای نداشته , نمی تواندآن را بهم بزند و اگر مفسده ای داشته , می تواند آن را بهم بزند.

(مـسـالـه 2385) دخـتـری كه بحد بلوغ رسیده ورشیده است - یعنی : مصلحت خودرا تشخیص مـی دهد - اگر بخواهد شوهر كند, چنانچه باكره باشد, بنابر احتیاطواجب باید از پدر یا جد پدری خود اجازه بگیرد, اجازه مادر و برادر لازم نیست .

(مساله 2386) اگر پدر وجد پدری غایب باشند, و اجازه گرفتن از آنان ممكن نباشد, و حاجت به تزویج باشد یا دختر باكره نباشد, اجازه پدر وجد لازم نیست .

(مـسـالـه 2387) اگـر پدر, یا جد پدری برای پسر نابالغ خود زن بگیرد, پسر باید بعداز بالغ شدن خرج آن زن را بدهد.

و همچنین پیش از بلوغ با قابلیت پسر برای استمتاع از او, و تمكین زوجه , باید از مال پسر نفقه او داده شود.

(مـسـالـه 2388) اگر پدر یا جد پدری برای پسر نابالغ خود زن بگیرد, چنانچه پسردر موقع عقد مـالـی داشته , مدیون مهر زن است .

و اگر در موقع عقد مالی نداشته ,پدر یا جد او باید مهر زن را بدهند.

عیبهایی كه بواسطه آنها می شود عقد را بهم زد (مـسـاله 2389) اگر مرد بعد از عقد بفهمد كه زن یكی از این هفت عیب را داردمی تواند عقد را بهم بزند, بشرط آن كه معلوم شود كه عیب پیش از عقد بوده : اول -دیوانگی .

دوم -مرض خوره .

سوم -مرض برص (پیسی ).

چهارم -كوری .

پنجم -زمین گیر بودن .

ششم -آن كه افضا شده باشد یعنی : راه بول و حیض یا راه حیض و غایط اویكی شده باشد.

هفتم -آن كه گوشت , یا استخوانی در فرج او باشد كه مانع از نزدیكی شود .

(مساله 2390) اگر زن بعد از عقد بفهمد كه شوهر او دیوانه بوده است , یا بعد ازعقد دیوانه شود, یا بفهمد كه آلت مردی ندارد, یا مرضی دارد كه نمی تواند وطی ونزدیكی نماید, یا این دو عیب بعد از عـقـد وپیش از وطی پیدا شود, یا بفهمدتخمهای او را پیش از عقد كشیده اند و امر را بر او مشتبه كـرده بـاشـنـد می تواند عقد رابهم بزند ولی در صورتی كه مرد نمی تواند نزدیكی نماید زن اگر بـخـواهـد فـسـخ نمایدباید به حاكم شرعی رجوع نماید تا حاكم شرع تا یكسال به مرد مهلت دهد چنانچه نتوانست با آن زن یا زنی دیگر نزدیكی كند پس از آن می تواند عقد را به هم بزند.

(مساله 2391) اگر مرد یا زن بواسطه یكی از عیبهایی كه در دو مساله پیش گفته شد عقد را بهم بزند, باید بدون طلاق از هم جدا شوند.

(مـساله 2392) اگر بواسطه آن كه مرد نمی تواند وطی ونزدیكی كند, زن عقد را بهم بزند, شوهر بـایـد نـصـف مهر را بدهد.

ولی اگر بواسطه یكی از عیبهای دیگری كه گفته شد مرد, یا زن عقد رابـهـم بزند, چنانچه مرد با زن نزدیكی نكرده باشد, چیزی بر اونیست .

و اگر نزدیكی كرده , باید تمام مهر را بدهد.

عده ای از زنانی كه ازدواج با آنان حرام است

(مـساله 2393) ازدواج با زنهائیكه با انسان محرم هستند مثل مادر وخواهر و دخترو عمه و خاله و دختر برادر و دختر خواهر ومادر زن كه حرام است .

(مساله 2394) اگر كسی زنی را برای خود عقد نماید, اگرچه با او نزدیكی نكند, مادرومادر مادر آن زن , و مادر پدر او هر چه بالا روند به آن مرد محرم می شوند.

(مساله 2395) اگر زنی را عقد كند وبا او نزدیكی نماید, دختر و نوه دختری وپسری آن زن هرچه پایین روند, چه در وقت عقد باشند یا بعدا به دنیا بیایند به آن مرد محرم می شوند.

(مساله 2396) اگر با زنی كه برای خود عقد كرده نزدیكی نكرده باشد, تا وقتی كه آن زن در عقد اوست نمی تواند با دختر او ازدواج كند.

(مساله 2397) عمه وخاله خود شخص و عمه وخاله پدر, و عمه و خاله پدر پدر,و عمه و خاله مادر و عمه و خاله مادر مادر, هرچه بالا روند به انسان محرمند .

(مـسـاله 2398) پدر وجد شوهر, هر چه بالا روند, و پسر ونوه پسری و دختری اوهرچه پایین آیند, چه در موقع عقد باشند, یا بعدا بدنیا بیایند, به زن او محرم هستند.

(مساله 2399) اگر زنی را برای خود عقد كند, خواه دائمه باشد, یا غیر دائمه تاوقتی كه آن زن در عقد اوست نمی تواند با خواهر آن زن ازدواج نماید.

(مساله 2400) اگر زن خود را به ترتیبی كه در كتاب طلاق گفته می شود طلاق رجعی دهد, در بـیـن عـده نمی تواند خواهر او را عقد نماید.

و اگر زنی را متعه كرده باشد ومدت او را بخشیده یا تـمـام شده باشد, در عده او بنابر احتیاط لازم نبایدخواهر او را بگیرد, بلكه در عده طلاق بائن هم كه بعدا بیان می شود, احتیاطمستحب آن است كه از ازدواج با خواهر او خودداری نماید.

(مـساله 2401) انسان نمی تواند بدون اجازه زن خود با خواهر زاده و برادرزاده اوازدواج كند, ولی اگـر بـدون اجازه زنش آنان را عقد نماید, و بعدا زن بگوید به آن عقد راضی هستم , اشكال ندارد.

لكن احتیاط مستحب موكد آن است كه دوباره اورا عقد نماید.

(مـسـالـه 2402) اگـر زن بـفهمد شوهرش برادر زاده یا خواهرزاده او را عقد كرده وحرفی نزند, چنانچه بعدا رضایت ندهد عقد آنان باطل است .

(مساله 2403) اگر انسان پیش از آن كه دختر خاله خود را بگیرد با مادر او زنا كند,دیگر نمی تواند با او ازدواج نماید و بنابر احتیاط واجب دختر عمه نیز همین حكم را دارد.

(مـسـالـه 2404) اگر با دختر عمه یا دختر خاله خود ازدواج نماید, و پیش از آن كه باآنان نزدیكی كند با مادرشان زنانماید, احتیاط واجب آن است كه از ایشان به طلاق دادن جدا شود.

(مـسـالـه 2405) اگر با زنی غیر از عمه وخاله خود زنا كند, احتیاط واجب آن است كه با دختر او ازدواج نـكـنـد, ولـی اگر زنی را عقد نماید وبا او نزدیكی كند, و بعد بامادر او زنا كند آن زن بر او حرام نمی شود, و اما اگر بعد از عقد و پیش از آن كه با اونزدیكی كند, با مادر او زنا نماید, احتیاط واجب آن است كه آن زن را طلاق دهد ودیگر هم او را نگیرد.

(مـسـاله 2406) زن مسلمان نمی تواند به عقد كافر در آید, مرد مسلمان هم نمی تواند با زن كافره غیر اهل كتاب ازدواج نماید, ولی متعه كردن زن اهل كتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد, بلكه جـواز ازدواج آنـان بـطـور دائم نیز خالی ازقوت نیست , ولی در صورت تمكن از ازدواج با مسلمه كراهت شدیده دارد, بلكه در این صورت احتیاط ترك نشود.

(مـساله 2407) اگر با زنی كه در عده طلاق رجعی است , زنا كند آن زن بر او بنابراحتیاط واجب حرام می شود.

و اگر با زنی كه در عده متعه , یا طلاق باین , یا عده وفات است زنا كند, بعدا می تواند او را عـقـد نـمـاید, اگرچه احتیاط مستحب آن است كه با او ازدواج نكند.

و معنای طلاق رجعی وطلاق باین و عده متعه و عده وفات در احكام طلاق گفته خواهد شد.

(مـساله 2408) اگر با زن بی شوهری كه در عده نیست زنا كند, بعدا می تواند آن زن رابرای خود عـقد نماید.

ولی احتیاط مستحب آن است كه صبركند تا آن زن حیض ببیندبعد او را عقد نماید.

و همچنین است اگر دیگری بخواهد آن زن را عقد كند.

(مـساله 2409) اگر زنی را كه در عده دیگری است برای خود عقد كند, چنانچه مرد و زن , یا یكی از آنان بدانند كه عده زن تمام نشده , و بدانند عقد كردن زن درعده حرام است , آن زن بر او حرام می شود, اگر چه مرد بعد از عقد با آن زن نزدیكی نكرده باشد.

(مساله 2410) اگر زنی را برای خود عقد كند, و بعد معلوم شود كه در عده بوده ,در صورتی كه با او نزدیكی كرده باشد, آن زن بر او حرام می شود, اگر چه هیچ كدام نمی دانسته اند كه زن در عده است , و نمی دانسته اند عقد كردن زن در عده حرام است .

(مساله 2411) اگر انسان بداند زنی شوهر دارد و با او ازدواج كند, چه با اونزدیكی كرده باشد یا نه , واجـب اسـت فورا از او جدا شود, وبعدا هم او را برای خودعقد نكند.

وچنانچه نداند كه شوهر دارد وبا او ازدواج كند, پس اگر دخول واقع شود آن زن بر او حرام ابدی می شود, و اگر پیش از دخول متوجه شد, واجب است از او جدا شود, ولی بعدا می تواند او را برای خود عقد كند.

(مـسـالـه 2412) زن شوهردار اگر زنا بدهد بر شوهر خود حرام نمی شود, و چنانچه توبه نكند وبر عـمل خود باقی باشد, اگر مشهور به زانیه بودن شود, احتیاط لازم آن است كه شوهر, او را طلاق دهد, و تا توبه نكند او را نگیرد, ولی باید مهرش رابدهد.

(مـسـالـه 2413) زنـی را كـه طلاق داده اند وزنی كه متعه بوده وشوهرش مدت او رابخشیده , یا مـدتـش تـمام شده , چنانچه بعد از مدتی شوهر كند وبعد شك كند كه موقع عقد شوهر دوم , عده شوهر اول تمام بوده , یا از راه غفلت یا معصیت در عده ,شوهر كرده , باید به شك خود اعتنا نكند.

(مـسـالـه 2414) مادر و خواهر و دختر پسری كه لواط داده , بر لواط كننده درصورتیكه بالغ بوده حـرام اسـت , ولـی اگـر گـمـان كند كه دخول شده , یا شك كند كه دخول شده یا نه , بر او حرام نمی شود.

(مساله 2415) اگر با مادر یا خواهر یا دختر كسی ازدواج نماید, وبعد از ازدواج ودخول به زوجه , با آن كـس لـواط كـند, آنان بر او حرام نمی شوند.

و اگر بعد از عقد وپیش از دخول لواط كند, بنابر احتیاط واجب آن زن بر او حرام می شود.

(مـساله 2416) اگر كسی در حال احرام كه یكی از كارهای حج است , با زنی ازدواج نماید, عقد او بـاطـل اسـت .

و چنانچه می دانسته كه زن گرفتن بر او حرام است , دیگر نمی تواند آن زن را برای خود عقد كند.

(مساله 2417) اگر زنی كه در حال احرام است با مردی كه در حال احرام نیست ازدواج كند, عقد او بـاطل است .

و اگر زن می دانسته كه ازدواج كردن در حال احرام حرام است , باید بعدا با آن مرد ازدواج نكند.

(مـسـالـه 2418) اگـرمرد طواف نسا را كه یكی ازكارهای حج است بجا نیاورد, زنش كه بواسطه احـرام بـر او حـرام شـده بود, حلال نمی شود.

و نیز اگر زن طواف نسا نكند,شوهرش كه بواسطه احرام بر او حرام شده بود, حلال نمی شود.

ولی اگر بعداطواف نسا را انجام دهند به یكدیگر حلال می شوند.

(مـسـاله 2419) اگر كسی دختر نابالغی را برای خود عقد كند, نباید پیش از آن كه نه سال دختر تمام شود, با او نزدیكی ودخول كند, و اگر پیش از آنكه نه سالش تمام شود با او نزدیكی كرد ظاهر ایـنـسـتكه موجب حرمت نزدیكی با او بعد از نه سال نمی شود اگرچه احتیاط اینستكه تا آخر عمر خصوصا اگر افضا نموده باشد از دخول به او با رضایت او خودداری نماید و الا او را طلاق دهد.

(مـسـاله 2420) زنی كه شوهرش او را سه مرتبه طلاق داده بر شوهرش حرام می شود, ولی اگر با شـرایطی كه در كتاب طلاق گفته می شود با مرد دیگری ازدواج كند, بعد از مرگ یا طلاق شوهر دوم وگذشتن مقدار عده او, شوهر اول می توانددوباره او را برای خود عقد نماید.



احكام عقد دائم

(مـسـالـه 2421) زنـی كه عقد دائم شده نباید بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود,و باید خود را بـرای هـر لـذتی كه او می خواهد تسلیم نماید, و بدون عذر شرعی ازنزدیكی كردن او جلوگیری نكند, و اگر در اینها از شوهر اطاعت كند, تهیه غذا ولباس و منزل او بر شوهر واجب است , و اگر تهیه نكند چه توانایی داشته باشد, یانداشته باشد مدیون زن است .

(مـساله 2422) اگر زن در كارهایی كه در مساله پیش گفته شد اطاعت شوهر رانكند, گناهكار است و حق غذا و لباس و منزل و همخوابی ندارد, ولی مهر او از بین نمی رود.

(مساله 2423) مرد حق ندارد زن خود را به خدمت خانه مجبور كند.

(مـسـالـه 2424) مخارج سفر زن اگر بیشتر از مخارج وطن باشد با شوهر نیست ,ولی اگر شوهر مایل باشد كه زن را سفر ببرد, باید خرج سفر او را بدهد.

(مـسـالـه 2425) زنـی كـه از شوهر اطاعت می كند و شوهر خرج او را نمی دهد, اگرممكن است مـی تـوانـد خـرج خود را بدون اجازه از مال او بردارد, و اگر ممكن نیست ,چنانچه ناچار باشد كه مـعـاش خـود را تهیه كند, اگر نمی تواند با اطاعت شوهر تهیه معاش كند, در موقعی كه مشغول تهیه معاش است , اطاعت از شوهر بر او واجب نیست .

(مـسـاله 2426) اگر مرد بیش از یك زن دائمی داشته باشد, و نزد یكی از آنها یك شب بماند باید نـزد دیـگـران نـیـز در چـهـار شب یك شب بماند, بلكه اگر یك زن داشته باشد نیز بنابر احتیاط مستحب .

(مساله 2427) شوهر نمی تواند بیش از چهار ماه نزدیكی با عیال جوان خود را ترك كند, بلكه بنابر احتیاط بیش از این مدت نزدیكی با عیال پیر خود را نیز ترك نكند .

(مـسـالـه 2428) اگـر در عـقد دائم , مهر را معین نكنند, عقد صحیح است .

و چنانچه مرد با زن نزدیكی كند, باید مهر او را مطابق مهر زنانی كه مثل او هستند بدهد.

(مساله 2429) اگر موقع خواندن عقد دائم برای دادن مهر مدتی معین نكرده باشند, زن می تواند پیش از گرفتن مهر از نزدیكی كردن شوهر جلوگیری كند, چه شوهر توانایی دادن مهر را داشته بـاشد.

چه نداشته باشد.

ولی اگر پیش از گرفتن مهربه نزدیكی راضی شود, وشوهر با او نزدیكی كند, دیگر نمی تواند بدون عذر شرعی از نزدیكی شوهر جلوگیری نماید.

متعه یا عقد غیر دائم (مساله 2430) متعه كردن زن اگر چه برای لذت بردن هم نباشد صحیح است .

(مساله 2431) واجب است كه شوهر بیش از چهار ماه نزدیكی با متعه خود را اگرجوان باشد ترك نكند.

وبنابر احتیاط بیش از این مدت , نزدیكی با متعه پیر خود رانیز ترك نكند.

(مـسـاله 2432) زنی كه متعه می شود, اگر در عقد شرط كند كه شوهر با او نزدیكی نكند, عقد و شرط او صحیح است , و شوهر فقط می تواند لذتهای دیگر از او ببرد,ولی اگر بعدا به نزدیكی راضی شود, شوهر می تواند با او نزدیكی نماید .

(مساله 2433) زنی كه متعه شده , اگرچه آبستن شود حق خرجی ندارد.

(مـسـاله 2434) زنی كه متعه شده , حق همخوابی ندارد, و از شوهر ارث نمی برد,و شوهر هم از او ارث نمی برد.

(مساله 2435) زنی كه متعه شده اگر نداند كه حق خرجی و همخوابی ندارد عقداو صحیح است , و برای آن كه نمی دانسته , حقی به شوهر پیدا نمی كند.

(مساله 2436) زنی كه متعه شده می تواند بدون اجازه شوهر از خانه بیرون برود.

ولی اگر بواسطه بیرون رفتن , حق شوهر از بین می رود, بیرون رفتن او حرام است .

(مساله 2437) اگر زنی مردی را وكیل كند, كه به مدت و مبلغ معین او را برای خودمتعه نماید, چنانچه مرد او را به عقد دائم خود در آورد, یا بغیر از مدت یا مبلغی كه معین شده او را متعه كند, وقتی كه آن زن فهمید, اگر بگوید راضی هستم عقدصحیح وگرنه باطل است .

(مـساله 2438) اگر پدر یا جد پدری برای محرم شدن , یك ساعت یا دو ساعت زنی رابه عقد پسر نابالغ خود درآورد كافی است .

ونیز می تواند دختر نابالغ خود را برای محرم شدن , به عقد كسی در آورد, ولی باید آن عقد برای دختر مفسده نداشته باشد .

(مساله 2439) اگر پدر یا جد پدری , طفل خود را كه در محل دیگری است ونمی داند زنده است یا مـرده , بـرای مـحـرم شـدن بـه عـقد كسی در آورد, بر حسب ظاهرمحرم بودن حاصل می شود, وچـنـانـچـه بعدا معلوم شود كه در موقع عقد, آن دختر زنده نبوده , عقد باطل است , وكسانی كه بواسطه عقد ظاهرا محرم شده بودند نامحرمند.

(مـسـاله 2440) اگر مرد مدت متعه زن را ببخشد, چنانچه با او نزدیكی كرده , باید تمام چیزی را كه قرار گذاشته به او بدهد و اگر نزدیكی نكرده , باید نصف آن را بدهد .

(مساله 2441) مرد می تواند زنی را كه متعه او بوده وهنوز عده اش تمام نشده , به عقد دائم خود در آورد.